تصور کنید فرزندتان پایهی تحصیلیاش عوض شده مثلا از پایهی چهارم به پنجم رفته و درسهای ریاضیش سنگینتر و پیچیدهتر شده. به همین خاطر در یک ماه اخیر عملکردش در بعضی از درسهای ریاضی افت کرده. ممکن است شما بخواهید در این مورد به او تذکر بدهید، برای همین به او میگویید که: “عزیزم تازگیها در ریاضی ضعیف شدی” غافل از اینکه در این جمله از یک “برچسب” استفاده کردهاید.
ممکن است با خودتان بگویید: اما من برای گفتن این جمله از کلمات محبت آمیز استفاده کردم و لحن مناسبی داشتم. در پاسخ باید بگویم: اگر چه از لحن مناسب و کلمات محبت آمیزی استفاده کردهاید اما چون از کلمهی “ضعیف شدن” در توصیف فرزندتان در درس ریاضی استفاده کردید، در واقع به او برچسب زدید.
برچسب زدن یعنی چی؟
برچسب زدن یعنی به جای اینکه به یک رفتار اشاره کنید، از یک صفت کلی برای توصیف آن رفتار استفاده کنید، مثلا جمع و جور کردن اتاق برای فرزندتان جزو کارهایی است که برایش سخت است و معمولا باید چندین بار به او تذکر بدهید، اگر شما به او بگویید “شلختهای” در واقع برچسبی بر پیشانی او زدهاید. در این موقعیت مناسبتر است که رفتار او را توصیف کنید، مثلا بگویید: عزیزم به نظر میرسه که لباسها و وسایلت رو جمع و جور نکردی.
آسیب های برچسب زدن را بشناسید:
برچسب زدن بخاطر آسیبهای کوتاه مدت و بلند مدتی که دارد یکی از شیوههای نادرست و البته ناموفق در تغییر رفتار فرزندان محسوب میشود، اما برای اینکه بدانید این آسیبها چه چیزهایی هستند در ادامه همراه ما باشید:
عدم موفقیت در فرزندپروری:
برچسب زدن جزو عادتهای ارتباطی منفی محسوب میشود و وجود عادتهای منفی در ارتباط بین والدین و فرزندان تعامل مثبت بین آنها را از بین میبرد. اگر تعامل مثبت بین شما و فرزندتان وجود نداشته باشد ابزارهایی مانند تنظیم جایزه و امتیاز هم برای اصلاح رفتار بینتیجه خواهند ماند و در نتیجه میسر فرزندپروری شما با موفقیت طی نخواهد شد.
دربارهی نبایدهای ارتباطی بیشتر بدانید.
نادیده گرفتن رفتارهای مناسب مرتبط با برچسب:
زمانی که از یک برچسب برای توصیف فرزندتان استفاده میکنید در واقع تمام رفتارهای مناسب مرتبط با آن برچسب را هم زیر سوال بردهاید. به عنوان مثال تصور کنید فرزندتان مشغول کمک کردن به شما در جمع کردن میز شام است اما به صورت اتفاقی قاشق و چنگالها از دستش به زمین میریزد و شما به او میگویید: “چقدر حواسپرتی آخه” بنابراین با این برچسب تمام کمکهای او در جمع کردن میز شام را نادیده گرفته شد.
کاهش علاقه و انگیزه:
برچسبها به بچهها این باور را القا میکند: که این صفت منفی جزو ویژگیهای تو است؛ بنابراین یا نمیتوانی آن را تغییر دهی یا برای اینکه این برچسب را تغییر دهی باید با تلاش زیادی خودت را به ما ثابت کنی. این باور میتواند علاقه و انگیزهی اصلاح کردن یک رفتار را در بچهها کاهش دهد چون برچسب، کل شخصیت فرد را مورد خطاب قرار میدهد و تغییر دادن آن دشوار است.
خشم نسبت به والدین:
وقتی کسی باعث میشود ما در مورد خودمان احساس منفی داشته باشیم، کم کم نسبت به او دلسرد میشویم و حتی خشم پیدا میکنیم. بنابراین وقتی والدین نیز با برچسبهای منفی به فرزندشان در او احساس منفی ایجاد میکنند باید منتظر واکنشهای منفی از طرف فرزندشان باشند.
مقایسهی خود با دیگران:
برچسب زدن یک علامت سوال مهم در ذهن فرزندتان ایجاد میکند. اینکه من در مقایسه با دیگران چه ویژگیهایی دارم که مستحق برچسب “دست و پا چلفتی” “شلخته” و … هستم. بنابراین برای گرفتن پاسخ سوالش خودش را با دیگران مقایسه میکند؛ کاری که به شدت به احساس کفایت و توانمندی او آسیب میزند.
کاهش عزت نفس:
شنیدن مکرر برچسب منفی از طرف والدین باعث میشود بچهها گفتار والدین را در خودشان درونی کنند یعنی به این باور برسند که بیکفایت، ناتوان و بیارزش هستند. مثلا اگر در موقعیتی باید در یک فعالیت ورزشی شرکت داشته باشند از آن اجتناب میکنند چون قبلا به صورت مکرر برچسب “دست و پاچلفتی” را از والدین خود شنیدهاند و این باور در آنها انقدر درونی شده که عزت نفس کافی برای بعضی از فعالیتها را ندارند.
برچسب نزن، رفتار فرزندت را تحسین کن.
ممکن است این سوال برایتان به وجود بیاید که اگر به عنوان مثال به او نگوییم: “چقدر شلختهای” بلند نمیشه اتاقش رو جمع و جور کنه، پس چطوری باید ترغیبش کنم که اینکار رو انجام بده؟
در پاسخ به این سوال باید ابتدا به جای برچسب زدن فقط رفتار فرزندتان را توصیف کنید مثلا اگر قاشق و چنگال از دستش افتاده به جای برچسب حواسپرت به او بگویید “عزیزم، قاشق و چنگالها افتاد، ایرادی نداره میتونی جمعشون کنی.” در گام بعدی برای کاهش این رفتار در فرزندتان و افزایش دقت و توجه در او باید از روشهای صحیح اصلاح و تغییر رفتار استفاده کنید.
یکی از این ابزارها تحسین کردن است، یعنی با تشویق و توجه به رفتارهای مناسب فرزندتان، میتوانید رفتار مناسب را در او افزایش دهید. مثلا اگر لازم است “دقت در انجام کار” را در فرزندتان افزایش دهید، هر بار که او کاری را با دقت انجام میدهد، حتی اگر آن کار کوچک است، او را تحسین کنید؛ مثلا بگویید: “عالی بود که موقع جمع کردن ظرفها انقدر دقت کردی”. البته تحسین کردن آن هم به قصد تغییر رفتار نکات بسیار زیادی دارد که برای آگاهی از آنها میتوانید به مقالات دیگر در مورد تحسین کردن مراجعه کنید.
در مورد تحسین کردن بیشتر بدانید.
جمع بندی
در این مقاله به این موضوع پرداختیم که استفاده از یک توصیف کلی برای رفتار و عملکرد فرزندتان به معنای برچسب زدن میباشد. برچسبهای منفی میتوانند تعامل مثبت بین شما و فرزندتان را کاهش دهند و در فرزندتان نسبت به شما خشم ایجاد کنند. شما با استفاده از برچسبهای منفی در فرزندتان احساس بیکفایتی ایجاد میکنید، بنابراین برچسب زدن میتواند بر افکار و باورهای فرزندتان دربارهی خودش تاثیر گذار باشد.
این مهم است که بدانید، تغییر و اصلاح رفتارهای نامناسب و افزایش رفتار مناسب در فرزندان از طریق گامهای PMT امکان پذیر است، که یکی از آنها تحسین میباشد. کسب آگاهی از اصول صحیح فرزندپروری میتواند بهترین یاریگر شما در پرورش فرزندانی با سلامت روان باشد.
تالیف: مریم کرمی (کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی) و دکتر فرحناز کیان ارثی
عالی بود مثل همیشه ممنونم از بابت ارسال این مقالات زیبا
خیلی خوب و کامل بود