مهمترین قدم در فرزندپروری این است که بین والدین و فرزندان ارتباط خوبی وجود داشته باشد. برای داشتن یک رابطهی سالم، افراد باید بدانند که چه چیزهایی جزو نبایدهای ارتباطیشان است. منظورمان از ارتباط فقط ارتباط کلامی نیست. در واقع بخش عمدهای از ارتباطی که ما با اطرافیانمان برقرار میکنیم از طریق ارتباطات غیرکلامی است.
بنابراین هم در ارتباط کلامی و هم در ارتباط غیر کلامی باید نسبت به مواردی که جزو «نبایدهای ارتباطی» محسوب میشود آگاهی داشته باشیم. آگاهی داشتن اولین قدم برای آن است که ما این نبایدها را در کلام و رفتارمان کاهش دهیم. در این صورت ارتباط سازندهتر و سالمتری را با اطرافیانمان و به ویژه فرزندمان شکل میدهیم. در این مقاله میخواهیم به این نبایدهای ارتباطیِ مخرب در رابطه بپردازیم.
نبایدهای ارتباطی یعنی چی؟
درهر ارتباطی ممکن است افراد عادتهای سالم و عادتهای مخربی داشته باشند. عادتهای سالم مثل گفتگوی انعکاسی، تماس چشمی و… باعث میشوند ارتباط سالمی بین شما و فرزندتان به وجود بیاید. عادتهای مخرب مثل: زیاد سوال کردن، سرزنش کردن و … باعث میشوند رابطهی شما با یکدیگر ضیعف بشود.
دربارهی گفتگوی انعکاسی بیشتر بدانید.
نبایدهای ارتباطی، تمام عادتهای مخربی هستند که ما در کلام و رفتارمان داریم. این نبایدهای ارتباطی باعث میشوند فرزند یا همسرمان از ما دورتر بشوند و برای حرف زدن با ما یا شکل دادن یک ارتباط صمیمی با ما خودداری کنند.
چرا نباید از نبایدهای ارتباطی استفاده کنیم؟
ما برای اینکه بتوانیم در رابطه با عزیزانمان یک ارتباط سالم را شکل بدهیم باید بدانیم که گفتن چه چیزهایی در کلام و انجام چه کارهایی در رفتارمان مانع از شکلگیری این ارتباط سالم میشود.
زمانی که ما به این نبایدهای ارتباطی آگاه بشویم و سعی کنیم با تمرین آنها را کاهش بدهیم خواهیم دید که عزیزانمان اشتیاق بیشتری دارند تا با ما صحبت کنند. با ما ارتباط صمیمی شکل بدهند و حتی والدین در ارتباط با فرزندشان متوجه میشوند که آنها بر خلاف گذشته حرف شنوی بیشتری از آنها دارند.
نبایدهای ارتباطی چه چیزهایی هستند؟
1) توهین و تحقیر:
یکی از مهمترین نبایدهای ارتباطی توهین و تحقیر است. این رفتارها میتواند در کلمات ما باشد مثل طعنه زدن، برچسب زدن، کنایه و انتقاد در جمع. میتواند در رفتارهای غیر کلامی ما مثل ژست گرفتن و بد نگاه کردن باشد. یکی از علتهای توهین و تحقیر، وجود خشم نسبت به رفتارِ طرف مقابل است. وقتی در ارتباط با بچههایمان توهین یا تحقیر داریم، آنها احساس بیارزشی میکنند و عزت نفس آنها آسیب میبیند.
اگر خیلی عصبانی هستید و نمیتوانید در مورد مشکلتان صحبت کنید با یادگیری مهارت کنترل خشم میتوانید ارتباط بهتری را تجربه کنید. اولین قدم، این است که وقتی عصبانی میشوید سعی کنید محترمانه بحث را خاتمه بدهید. زمانی که آرامتر شدید، دوباره در مورد موضوعی که بر سر آن اختلاف داشتید با یکدیگر صحبت کنید.مثلا بگویید “به نظرم بهتره اجازه بدی من در این مورد کمی فکر کنم و بعد دوباره در موردش با هم حرف میزنیم.”
2) انتقادگری زیاد:
برخی از والدین بدون اینکه آگاه باشند دائما از کارهای فرزندشان انتقاد میکنند. چنین والدینی دوست دارند که همهی کارها بدون عیب و نقص انجام بشود. این والدین بدون در نظر گرفتن تواناییهای فرزندشان استانداردهای بالایی برای آنها میگذارند. مثلا پدری را در نظر بگیرید که وقتی نمرههای فرزندش را میبیند به جای اینکه او را بخاطر عملکرد خوبش در برخی از دروس دیگر تشویق کند فقط به عملکرد ضیعفش در یکی از درسها توجه میکند.
انتقادگری زیاد باعث میشود کودکان و نوجوانان احساس ناتوانی و بیکفایتی کنند. به خاطر اشتباهاتی که دارند دائما خودشان را سرزنش کنند. همیشه خودشان را با دیگران مقایسه کنند و به اشتباه تصور کنند که در کارهایشان شکست میخورند.
اگر شما فردی هستید که استاندارهای بالایی برای خودتان و دیگران دارید، باید سعی کنید تمرکزتان را روی نقاط قوت فرزندتان بگذارید. واقعیتها را با انتظاراتتان تطبیق بدهید؛ یعنی استاندارها را طوری تعیین کنید که در چهارچوب واقعیت بگنجد و متناسب با تواناییهای فرزندتان باشد.
3) نداشتن تماس چشمی:
تماس چشمی یکی از رفتارهای غیرکلامی در ارتباط با دیگران محسوب میشود. تماس چشمی به حدی مهم است که اگر حذف بشود انتقال پیام به درستی صورت نمیگیرد. این جزو نبایدهای ارتباطی است. افراد خیلی از پیامهایشان مثل عشق، محبت، دوست داشتن، تنفر وخشم را با حالات چشمی به یکدیگر منتقل میکنند. والدین در هنگام گفتگو با فرزندشان باید با آنها تماس چشمی داشته باشند. اگر درگفتگوهایتان این اتفاق نیافتد، فکر میکنند که شما نسبت به آنها و حرفی که میزنند توجه کافی ندارید.
تماس چشمی داشتن به این معنا نیست که به فرزندتان موقع صحبت کردن زل بزنید، در واقع اینکار آنها را مضطرب میکند. از طرفی هم اگر به صورت مداوم به اطراف نگاه کنید یا مشغول انجام کار دیگری مثل چک کردن تلفن همراهتان باشید و بگویید که “دارم بهت گوش میدم” فکر میکنند به آنها توجه لازم را ندارید. بنابراین، بهتر است داشتن تماس چشمی متعادل را تمرین کنید.
4) غرزدن:
یکی دیگر از نبایدهای ارتباطی، غرزدن است. غرزدن در واقع یک جورگله و شکایت است. والدینی که دائما غرمیزنند از دستاوردها و عملکرد فرزندشان راضی نیستند. اینطور ابراز گله و شکایت از طرف والدین باعث کلافگی فرزندان میشود و حتی باعث میشود آنها به مرور اعتماد به نفسشان کم بشود.
پیامد دیگری که غر زدن میتواند داشته باشد این است که بچهها دائما از اینکه مورد سرزنش قرار بگیرند نگران هستند. حتی ممکن است جرات شروع کارهای جدید را از دست بدهند چون همیشه کارهایشان مورد سرزنش قرار گرفته شده.
اگر شما جزو والدینی هستید که زیاد غر میزنید، باید بدانید که این کار هیچ تاثیر مثبتی روی بهتر شدن عملکرد فرزندتان ندارد. در واقع به جای غر زدن میتوانید توصیههای مختصر و مفیدی برای فرزندتان داشته باشید. مثل اینکه: “پیشنهاد میکنم برای اینکه توی امتحانت نتیجهی بهتری بگیری برای ساعتهای درس خوندن و استراحتت برنامهریزی کنی، اگه بخوای من هم میتونم بهت کمک کنم.” البته برای اینکه این توصیهها عملی بشود، باید چند وقتی غر زدنهایتان را کاهش بدهید.
5) جرو بحثهای والدین در حضور فرزند:
بیشتر والدین میدانند که نباید درحضور فرزندشان جروبحث داشته باشند ولی خیلیهایشان این نکتهی مهم را رعایت نمیکنند و فکر میکنند که بچهها متوجه این مسئله نمیشوند. واقعیت این است که بچهها کاملا متوجه میشوند که والدینشان از دست هم عصبانی هستند و فضای خانه مثل همیشه نیست.
بچههایی که مشکلاتی مثل اضطراب، افسردگی و انواع ترسها را دارند، میتوانند محصول این جرو بحثهای شدید و مداوم باشند. ممکن است چنین بچههایی جر و بحث و دعوا را در ارتباط با دوستانشان یا حتی خود شما تقلید کنند و این الگوهای رفتاری منفی در آنها تا بزرگسالی باقی بماند.
اختلاف نظر بین والدین اصلا عجیب نیست. اما اگر برای حل این اختلاف نظرها راهحلهای درستی انتخاب کنید، میتوانید الگوهای رفتاری درستی برای فرزندتان باشید. راهحل درست یعنی اختلاف نظرهای کوچک را در آرامش حل کنید و برای حل جر و بحثهای شدید یا مداوم حتما به یک زوج درمانگر مراجعه کنید.
6) پیشبینیهای منفی درباره آینده:
متاسفانه ما این جمله را زیاد از والدین میشنویم که: “اینطوری که تو درس میخونی از الان معلومه تو آینده هیچی نمیشی”. اگر میخواهید با این پیشبینیها فرزندتان را از نتیجهی کارهایش آگاه کنید باید بدانید که این پیشبینیها نتیجهی خوبی ندارند. وقتی آنها هر روز این جملهها را میشنوند، باور میکنند که بیکفایت هستند و نمیتوانند کاری را به درستی انجام دهند و نسبت به شما خشم پیدا میکنند.
پیشبینیهای منفی را کنار بگذارید چون آنها باعث تغییر رفتار فرزندتان نمیشوند. به جای پیشبینیهای منفی سعی کنید با شکل دادن یک ارتباط صمیمی با فرزندتان با همراهی هم به دنبال راه حلهایی باشید که میتواند مشکلاتش را حل کند و برای آیندهاش مفید و سازنده باشد.
جمع بندی
در این مقاله به نبایدهای ارتباطی پرداختیم و برایتان توضیح دادیم که لازم است در ارتباط با فرزند یا همسر این موارد را کاهش بدهیم و حذف کنیم. این رفتارها باعث میشود که نتوانیم ارتباط مثبت و خوبی را با عزیزانمان برقرار کنیم.
اگر شما هم جزو والدینی هستید که عادتهای مخربی دارند، نگران نباشید همان طور که از اسمش پیداست اینها عادت هستند و عادتهای منفی همیشه میتوانند با تمرین و تلاش ما تغییر کنند. ما میتوانیم به مرور عادتهای سالمی را در خودمان شکل بدهیم.
البته ترک برخی از این عادتها سختتر است؛ دلیلش هم این است که باورهای عمیقی این عادتها را نگه داشته است. بنابراین در مورد این نوع از عادتها لازم است حتما از یک متخصص راهنمایی بگیرید تا با همراهی متخصص پیش بروید.
دربارهی چالشهای والدین در اجرای نبایدهای ارتباطی بیشتر بدانید.
انجام این کار در روزهای اول ممکن است برایتان سخت باشد چون ذهنتان به استفاده از این نبایدهای ارتباطی عادت کرده است؛ کمی صبور باشید، کم کم میبینید که به ندرت از آنها استفاده میکنید و صحبت کردن و نحوهی ارتباطتان تغییر میکند و این یعنی اینکه در حال شکل دادن یک ارتباط سالمتر با فرزند و عزیزانتان هستید.
تالیف: مریم کرمی (کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی) و زهرا حسینپور (کارشناس ارشد روانشناسی)